Sonntag, 19. Februar 2012

رویای خاطرات من: دعایم کن طاقت بیاورم

رویای خاطرات من: دعایم کن طاقت بیاورم

دعایم کن طاقت بیاورم

هی دلم آشوب می شود
سرم را گرم میکنم اما دلم آرام نمیگیرد
بیقراریت را میکند
بی تاب تر شده ام
انگار دنیا دارد به آخر میرسد
و من دیگر تحمل دوریت را بیشتر از این ندارم
میگویم فروردین  که بیاید بهار زندگیم را آغاز میکنم دوباره در این سن وسال
اما چرا اینقدر بی قرارم ؟
دیگر  طاقت گذران زمان را ندارم لحظه ها نیز دیگر کلافه اند از دست بیقراری من
اما نمیتوانند سریعتر عبور کنند
هر سال به خود این امید را داده ام ..
امسال می بینمش!!!!..... و
ندیدمت 28 سال از لحظه ها یک طرف و این 3 سال یکطرف
دعا یم کن طاقت بیاورم